داستانهای صمد بهرنگی
 
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها
  • درحسرت شانه هایت
  • ردیاب جی پی اس ماشین
  • ارم زوتی z300
  • جلو پنجره زوتی

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان khaterat و آدرس aloneboy74.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 10
بازدید ماه : 42
بازدید کل : 14413
تعداد مطالب : 20
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1


khaterat
az roya ta vagheiat




در ماهی سیاه كوچولو راوی یك پیر داناست. یعنی همان ماهی پیری كه برای «دوازده هزار تا از بچه ها و نوه هایش» داستانی را در شب چله نقل می­كند. ماهی پیر دانا داستان یك ماهی سیاه كوچولو را نقل می­كند كه در محیط نا مناسب و نا آگاه متولد شده اما در صدد ارتقا موقعیت فكری و تجربی خود بر می­آید و در محیط بسته­ی اجتماعی خود دست به یك اعتراض می­زند«‌می­خواهم بدانم آخر جویبار كجاست؟». همچنان كه در جوامع سنتی همیشه افكار نو و تازه مورد تهاجم قرار می­گیرند و معمولا شكاف عمیقی بین دو نسل ـ نسل گذشته و نسل حال ـ وجود دارد در ابتدای امر اولین كسی كه با ماهی سیاه كوچولو به مخالفت بر می­خیزد مادر اوست كه با نصیحت­های دلسوزانه او را به زندگی و خور و خواب نا آگاهانه مرسوم فرا می­خواند. اما ماهی سیاه كوچولو كه تصمیم خود را گرفته به عقیده­ی خود كه حاصل فكر زمینی خودش است پافشاری می­كند. پس از آن جامعه­ی كوچك ماهی ها هم دست به ارعاب و تهدید او می­زنند و با تمسخر و تهدید به ترد شدن سعی دارند تا وی را از تصمیم كه گرفته منصرف كنند . و برای اینكه او را در تصمیم خود متزلزل كنند اندیشه های او را نه از خود او بلكه تلقینات حلزون پیر می­دانند . اما ماهی سیاه كوچولو با شجاعت جذاب خود به هر ترتیب با حمایت بعضی دیگر از ماهی های جوان از بین مخالفانش می­گریزد و به محل دیگری از جویبار می­رود ؛ از آبشار می­گذرد . پس از آن خود را در محیط جدیدی میابد كه افراد آن جامعه نیز ( كفچه ماهی ها)به خاطر سطح معلومات كم خود او را تمسخر می­كنند . ماهی سیاه كوچولو از آن بركه نیز می­گذرد و در جای دیگری در صحبتی كه با «مارمولك و خرچنگ » می­كند دو شخصیت متفاوت را تجربه كرده و از بعضی از خطرات راهی كه در پیش دارد آگاه می­شود. همچنان به راه خود ادامه می­دهد تا به رودخانه می­رسد در این میان به خاطر شخصیت خاص انقلابی خود مورد توجه دیگران قرار می­گیرد . افراد یا ماهی های ریزی كه بین شك و یقین گرفتار شده­اند و ماهی سیاه كوچولو آرام آرام در می­یابد كه افراد بلاتكلیف بسیار خطرناك تر از منكران او هستند. ماهی سیاه كوچولو كه حال در مسیر قصه تجربه­هایی را اندوخته با دیگر ماهی­های ریز اسیر دست سقائك می­شوند . همراهان او كه مسبب گرفتاری خود را ماهی سیاه كوچولو می­دانند، به خاطر جلب توجه و تقرب به سقائك دست به چاپلوسی زده و تصیم قتل دوستشان را می­گیرند .كه ماهی سیاه كوچولو با زیركی و شجاعت از این دام می­رهد و دوستان بلاتكلیف وی خوراك سقائك می­شوند . پس از آن ماهی سیاه كوچولو به دریا می­رسد ، در دریا با توده و جمعیتی از هم­جنسان خودش روبرو می­شود كه به خاطر اتحاد خود توانسته اند با صیاد كه یك آدم است بجنگند و پیروز شوند. شوق و اشتیاق ماهی­سیاه كوچولو را در بر می­گیرد. ماهی سیاه كوچولو حالا به نتایج خوبی دست یافته و آن تعریفی از زندگی و مرگ است كه موقع استراحت روی سطح آب با خود دوره می­كند. در این میان مرغ ماهیخواری او را شكار می­كند و ماهی سیاه كوچولو بار اول خود را از دست صیاد نجات می­دهد ،اما بار دوم گرفتار صیاد می­شود و در شكم مرغ ماهیخوار با ماهی ریزی مواجه می­شود كه اعتقاد خود را از دست داده . اما ماهی سیاه كوچولو او را نجات می­دهد و خود ، خود را فدای هدف خود می­كند. مرغ ماهیخوار را كشته و خود نیز با او می­میرد . تاثیر گذار ترین قسمت این داستان وقتی است كه ماهی پیر داستان خود را به اتمام می­رساند و همه­ی ماهی های ریز برای خواب می­روند جز یك ماهی كوچولوی قرمز !.

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 9:42 ::  نويسنده : amir